دل نوشته های من

دل نوشته های من

دل نوشته های من

دل نوشته های من

برترین اعترافات


اعتراف میکنم تموم سالهای بچگیم فکر میکردم مامان بابام منو تو حرم_مشهد پیدا کردن چون اولین عکسی که از خودم دارم بغل مامانم جلو حرمه!!!!!!!!!!!!


*****************



اعتراف میکنم بچه که بودم می خواستم برم دستشویی تلویزیون رو خاموش میکردم تا کارتون تموم نشه و بعد میومدم گریه میکردم به مادرم میگفتم کاره تو بود روشن کردی کارتون تموم شه!!!!!!!!!!!!!!



*****************



در اقدامی شجاعانه اعتراف میکنم که از درس تنظیم خانواده افتادم . اونم فقط به این خاطر که در جواب سوال احمقانه استادم که بهم گفت مگه این کلاس جای خوابه ؟ خیلی صمیمی وخرم گفتم:استاد
بیخیال کی تا حالا 8 صبح خانوادش تنظیم شده !!!!!! کلاس رفت رو هوا استادم منو انداخت بیرون تا کم نیاورده باشه !!!!!!!!!!!


*****************



اعتراف میکنم معلم دوم دبستانم می گفت املا ها رو خودتون بنویسید که من با دوربین مخفیا می بینم کی به حرفام گوش می ده ... از اون روز کار من شده بود گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام: امروز کی اومد؟ کی رفت؟ به کدوم وسیله ها دست زد؟
بیشترم به دریچه کولر شک داشتم!!!!!!!!!!


*****************

اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه!!!!! ـ تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!!!!!!!!!!!!!!


*****************

اعتراف میکنم وقتی داداشم دو ماهش بود رفتم خندون تو آشپزخونه، مامانم گفت نارنگیتو خوردی؟ گفتم آره، تازه به آرشم دادم!!!!!!!!
بیچاره مامانم بدو بدو رفت نارنگی رو از حلقش کشید بیرون! !!!!!!


*****************

اعتراف میکنم یه بار پسر همسایه چهارسالمونو با باباش تو خیابون دیدم گفتم سلام نوید چطوری؟
دیدم بچهه تحویلم نگرفت باباهه خندید
اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چقد بزرگ شده! ـ
مامان گفت نوید کیه؟
گفتم: پسر آقای همسایه... ـ
گفت اون اسمش پارساست اسم باباش نویده!!!!!!!!!!!!


*****************

اعتراف میکنم کلاس اول دبستان بودم تحت تاثیر این حرفا که نباید به غریبه آدرس خونتون رو بدید، روز اول به راننده سرویس آدرس اشتباهی دادم و از یه مسیری الکی تا خونه پیاده رفتم و تازه فرداش موقعی که سرویس دنبالم نیومد تازه شاهکارم معلوم شد برای خانواده !!!!!!!


*****************



اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یهو مدیر عامل از تو اتاق خودش گفت:
امیــــــــــــــــــر جووون...بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی میخوامـــت.... گفتم منم همینطور.... گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟ گفتم چرا.. حتماً.. از پشت میزم بلند شدم برم تو اتاقش.. به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفن حرف میزنه با امیر دوستش و من از شدت ضایگی دیوارو گاز گرفتم!!!!!!!!!!!!!!


*****************



اعتراف میکنم بچگی هام همیشه میرفتم سرکوچه یه خرابه اونجا بود کلی اونجارو با دست و چوب می کندم شاید یه روزی پیداش کنم تازه فیلم افسانه توشیشان رو دیده بودم دنبال پولا میگشتم!!!!!!!!!!!!!!!

آیا واقعاً حقوق زن ها پایمال شده است!؟ (طنز)


در کودکی:
پسرها هر وقت شیطنت میکردند یک سیلی محکم صورتشان را نوازش میکرد
دخترها هر وقت شیطنت میکردند یک ضربه فانتزی به ماتحتشان میخورد.
خودتان قضاوت کنید : کدام ضربه درد بیشتری دارد؟



روزهای جمعه که مدرسه ها تعطیل بود :
پسرها برای خرید نان مجبور به بیگاری در صف نان بودند
دخترها کنار عروسک هایشان لالا میکردند


هنگامی که کارنامه ها را به دست والدین محترم میدادند :
پسرها شدیداً بخاطر نمرات پایین سرکوفت می خوردند و البته گاهی هم ممنوع شدن از مشاهده کارتون
دخترها هیچی نمیشدند . چون قرار بود در آینده ازدواج کنند و نان آور خانه هم نخواهند بود


هنگامی که پدر خانواده شب به منزل می آمد :



پسرها فرار میکردند و یه گوشه ای میخزیدند تا چغولی های مادر ، کار دستشان ندهد
دخترها به بغل پدر میپریدند و چپ و راست قربون صدقه میشنویدند


روز اول مهر ماه که مدرسه ها باز میشد :

پسرهای عزیز کله هایشان را با نمره ۴ میزدند و مزین به لغت نامانوس کچل میشدند
دخترها فقط به پسرها میگفتند : چطوری کچل ؟


در ۱۸ سالگی :
پسرها تمام اضطراب و دلهره شان این است که دانشگاه قبول شوند و سربازی نروند و ۲ سال از زندگیشان هدر نرود
دخترها ورودشان به پادگان طبق قانون ممنوع است .


در دانشگاه : پسرها همان روز اول عاشق میشوند و گند میزنند به امتحان ترم اولشان و مشروط میشوند
دخترها فقط در بوفه مینشینند و به پسرهایی که زیر چشمی به آنها نگاه میکنند افاده میفروشند


در هنگام نمره گرفتن : پسرها خودشان را جر میدهند تا ۹٫۵ آنها ۱۰ شود و باز هم استاد قبول نکرده و در آخر می افتند
دخترها فقط پیش استاد میروند و یک لبخند میزنند و نمره ۴٫۵ آنها به ۱۷ تبدیل میشود.


در کافی شاپ : پسرها حساب میکنند.
دخترها میگویند : مرسی!


در مخ زدن : پسرها باید دلقک بازی در بیاورند تا طرف تازه بفهمد که وجود دارند ، دو ساعت منت بکشند تا طرف تلفن را بگیرد ، هفته ها برنامه ریزی کنند تا طرف قرار بگذارد ، ساعت ها باید خالی ببندند تا طرف خوشش بیاید و هنگام بهم خوردن رابطه ماه ها و در مواردی دیده شده است که سالها در هوای دلگرفته پاییز پیپ بکشند و قهوه بنوشند و هی آه بکشند .
دخترها فقط کافی است که یه لبخند بزنند و چشم ها را نازک کرده ، لبها را غنچه و سری به سمت موافق تکان دهند و هرگاه رابطه بهم خورد فقط میگویند فدای سرم.


هنگام خواستگاری : پسرها باید خانه ، ماشین ، شغل مناسب ، مدرک دهن پر کن ، قد رشید ، هیکل خوش فرم ، خوشتیپ و هزارتا کوفت و زهر مار داشته باشند و پشت سر هم از موفقیت ها و اخلاق خوب و …. برای عروس خانم بگن و احتمالا انگشتری برای نشون کردن در دست سرکار علیه عروس خانم بکنند
دخترها فقط کافی است بنشینند و لام تا کام حرف نزنند


هنگام ازدواج : پسرها باید شیربها ، مهریه ، خرید عروسی ، جواهرات گوناگون ، جشن و سالن و … را از سر قبر پدرشون تهیه کنند
دخترها فقط باید جهیزیه بدهند که احتمالا به دلیل شروع خرید جهزیه از اوان کودکی همش بنجل شده و آقای داماد باید با تحمل هزارتا منت آنها را قبول کرده ، دور ریخته و یه سری جدید بخرد


هنگام زندگی عشقولانه دو نفره:پسرها باید بگویند : چشم ، و البته اگر هم نگویند دو قطره اشک کنار چشمان مژگان خانم ها آنها را وادار به چشم گفتن میکند
دخترها هم باید دستور بدهند و دیگر هیچ.


کار کردن : پسرها مثل سگ پا سوخته باید از صبح خروس خوان تا آخر شب کار کنند و همش تو فکر غرولند مدیر و قسط عقب افتاده بانک و قبض برق و آب باشند و در آخر نعششان را با بدبختی به خانه برسانند
دختر ها فقط کافی است که کلید ماشین لباس شویی ، کلید ماشین ظرفشویی و کلید مایکرو فر را فشار دهند و در حالیکه ناخن هایشان را مانی کور میکنند با مادرشان در مورد رنگ موی دختر خاله جاری عمه خانم فرخ زمان خانم بحث و تحلیل علمی داشته باشند …

یه دوست پسر هم نداریم


یه دوست پسر هم نداریم مجبورش کنیم اسم مارو رو بازوش خالکوبی کنه

یه دوست پسر هم نداریم با وضع فجیع برم بیرون همه بگن تو چرا این شکلی شدی بگم اونی که باید بپسنده پسندیده

یه دوست پسر هم نداریم قاصدک ببینیم بپریم روش بگیم وای ازش خبر آورده

یه دوست پسر هم نداریم از سربازی معاف باشه هر روز بهش بگیم سربازی واسه تو لازم بود خیلی لوس بار اومدی

یه دوست پسر هم نداریم شارژ ایرانسل بده بهمون بگه خطت رو شارژ کن زود به خودم زنگ بزن

یه دوست پسر هم نداریم هر روز بهش بگیم ای کاش رشد عقلتم مثل رشد سیبیلت بود

یه دوست پسر هم نداریم همیشه حرفمون رو گوش کنه نه فقط موقعی که بهش می گیم دیگه به من زنگ نزن

یه دوست پسر هم نداریم بگه چه خبر عزیزم بگیم داری بابا میشی

یه دوست پسر هم نداریم هی واسش از جذابیت آقایون کچل بگیم که آخر سر بره دونه دونه موهاشو بکنه جذاب شه

یه دوست پسر هم نداریم هی بهش بگیم من ۶ تا خواستگار دکتر دارم زود باش تکلیف منو روشن کن

یه دوست پسر هم نداریم که دیگه هی نگیم من به عشق اعتقادی ندارم

یه دوست پسر هم نداریم هی انگشتمونو بزنیم به پهلوش دو متر بپره بخندیم بهش

یه دوست پسر هم نداریم با شماره دوستش امتحانمون کنه ما هم سربلند از امتحان بیایم بیرون

یه دوست پسر هم نداریم وقتی ناراحتیم الکی از این حرف های امید دهنده بزنه مثلاً همه چی آرومه و اینا

یه دوست پسر هم نداریم بهش بگیم می خوام پراید بخرم بگه بقیه پولشو من می دم ۲۰۶ بخر

یه دوست پسر هم نداریم که ثانیه به ثانیه یادآوری کنه که ما فقط دوستای معمولی هستیم

یه دوست پسر هم نداریم خودمونو واسش لوس کنیم بگه خبه خبه ادای احمق ها رو در نیار

یه دوست پسر هم نداریم یه کم شعور داشته باشه به شعورش توهین کنیم

یه دوست پسر هم نداریم بهمون بگه مواظب خودت باش از پیاده رو برو رسیدی خونه تک بزن

یه دوست پسر هم نداریم نگران این باشیم که یه وقت تو برنامه هاش سفر یه هفته ای به تایلند نزاره

یه دوست پسر هم نداریم وقتی عصبانی هستیم با فامیل صداش کنیم مثلاً گوش کن آقای فلانی

یه دوست پسر هم نداریم برادرزاده ی ۷ سالمون نیاد بگه عمه فکر کنم هیشکی تورو دوست نداره

یه دوست پسر هم نداریم سرما بخوره هی قربون صدقه صدای گرفتش بریم

یه دوست پسر هم نداریم اس ام اس عاشقونه بفرسته واسمون به جای جواب عاشقونه گیر بدیم این اس ام اس رو کی برات فرستاده؟ هـــــــــــــا؟؟؟؟

یه دوست پسر هم نداریم شب ها آرزوی وصال کنه روزها آرزوی فراق

یه دوست پسر هم نداریم آرزوهامونو بهش بگیم اونم الکی بگه خودم همش رو بر آورده میکنم

یه دوست پسر هم نداریم بدونه اس ام اس رو فقط نمیخونن بلکه جواب هم میدن

یه دوست پسر هم نداریم هی سفر کاری با دوستاش بره شمال

یه دوست پسر هم نداریم از ترس ترور شخصیتی بخاطر سیبیل هامون هر دو روز یه بار بریم آرایشگاه

یه دوست پسر هم نداریم برامون آواز بخونه با صدای نکرش

یه دوست پسر هم نداریم تو خیابون گربه ببینیم بپریم بغلش بگیم وای ببخشید از ترس بود

یه دوست پسر هم نداریم درک صحیحی از زمان داشته باشه. میگه ۵ دقیقه دیگه زنگ میزنم هفته ی بعد زنگ نزنه

یه دوست پسر هم نداریم وقتی میگیم داره واسم خواستگار میاد ناراحت بشه نگه چه خوب

یه دوست پسر هم نداریم هر روز بهش بگیم تو دیگه مرد شدی وقت زن گرفتنته

یه دوست پسر هم نداریم هر وقت میره مسافرت شارژر گوشیشو جا بزاره تا برگرده گوشیش خاموش باشه هر غلطی خواست بکنه

یه دوست پسر هم نداریم که وقتی خسته میشیم کیفمون رو برامون بیاره

یه دوست پسر هم نداریم که یکی جز مامانمون شمارمونو از حفظ باشه

یه دوست پسر هم نداریم پای رقیب که میاد وسط به جای اینکه بگه انتخاب با خودته یه ذره مبارزه کنه خب

یه دوست پسر هم نداریم از اینترنت بدش بیاد اوقات فراغتش رو با ما بگذرونه نه با کامپیوترش

یه دوست پسر هم نداریم باهم تخمه بخوریم هی پوستاشو تف کنیم رو سرو صورت هم


یه دوست پسر هم نداریم بوتیک داشته باشه هی بریم از مغازش جنس برداریم به عنوان هدیه

یه دوست پسر هم نداریم دو تا ماشین داشته باشه یه زوج یه فرد. هر روز بریم بیرون نه یه روز درمیان

یه دوست پسر هم نداریم نصفه شب اس ام اس های محبت آمیز برامون بفرسته صبح بیدار شدیم بخونیم کیف کنیم

یه دوست پسر هم نداریم وقتی با گریه بهش زنگ می زنیم نگه هر وقت زر زرت تموم شد بهم زنگ بزن

یه دوست پسر هم نداریم نگه هروقت با ۹۱۲ زنگ زدم فقط حرف های مهم رو بگو، چرت و پرت خواستی بگی بگو با ایرانسل ساعت ۱۱ شب به بعد زنگ بزنم

یه دوست پسر هم نداریم بشینیم عکس های بچگیشو ببینیم و به درگاه خدا دعا کنیم لااقل بچه ش این شکلی نشه

یه دوست پسر هم نداریم کوچه علی چپ رو نشناسه

یه دوست پسر هم نداریم بهش بفهمونیم خاطراتش رو واسه خودش نگه داره هی نگه من اینجا خاطره داشتم من با این آهنگ شب هایی داشتم. ما خانم ها حسودیم بفهمید

یه دوست پسر هم نداریم وقتی با یه دختر حرف میزنه هی وشگونش بگیریم که یعنی بسه جمع کن خودتو

یه دوست پسر هم نداریم یه هفته قبل تولدمون غیب بشه گوشیش خاموش بشه یه هفته بعد از تولد دوباره ظهور کنه بگه عزیزم تصادف کرده بودم

یه دوست پسر هم نداریم تو ماشین آهنگ شیش و هشت بزاریم کله هامونو باهم تکون بدیم

یه دوست پسر هم نداریم موقع انتخاب واحد بگه عصر کلاس برندار که باهم بریم بیرون

یه دوست پسر هم نداریم پفک بخوریم یواشکی دستامونو بمالیم به صندلی های ماشینش

یه دوست پسر هم نداریم اول آشنایی شماره ایرانسل بدیم بهش دو روز بعد از آشنایی ۹۱۲

یه دوست پسر هم نداریم خوش سلیقه باشه ما رو انتخاب کنه

یه دوست پسر هم نداریم موبایلمون همیشه تو دستمون باشه دیگه هی گم نشه

یه دوست پسر هم نداریم حتی گاهی گوشیمونو یهو بگیره بگرده بیبینه خیانت میانت نمی کنیم که

یه دوست پسر هم نداریم دستامونو بگیره محکم تو دستاش بگه حالا اگه زورت میرسه بکشش بیرون

یه دوست پسر هم نداریم شماره تلفنش بشه همه ی پسوردامون

یه دوست پسر هم نداریم که تهدیدش کنیم یا دیگه نباید سیگار بکشه یا اگه میکشه منم باید باهاش بکشم
یه دوست پسر هم نداریم که هیچ، دوست معمولیشم نداریم دلمون خوش باشه